دابل اس عشق من

دابل اس وپارک جونگ مین

دابل اس عشق من

دابل اس وپارک جونگ مین

شیرینی های زندگی 4

سلام چینگوها من اومدم با قسمت جدید لطفا نظر فراموش نشه  درضمن ما نویسنده هم میپذیریم  رئیس : سلام دخترا خیلی خوش اومدید بیاین تا شمارو با کارتون آشنا کنم. وبه این ترتیب نجمه مسئول عکالس هاوفیلم بردارها شد وشادی طراح لباس وستاره گریمرکیمیا هماهنگ

کننده صحنه ورقاص ها وفاطمه مسئول شد تا بر همه گروه ها نظارت کند.

هرکسی مشغول کاردر قسمت خودش شد که باصدای رئیس به خودشون اومدند :دخترا بیاین با مدلها یی که باید کارکنین آشنا بشین .فاطمه ونجمه بادیدن پسرا دهنشون 4متر  باز موند وپسرا هم که دیگهباید بابیل می اورند وجمعشون میکردند ستاره وکیمیاوشادی که قیافه هاشون رودیدند تعجب کردند

ستاره:می گم شما قبلا همدیگه رودیدبودین؟ 

فاطمه درحالی که سعی میکرد به روی خودش نیاره گفت: اره دیشب اتفاقی دیدیمشون

وبعدیکی از پسرا دستشو به طرف کیمیا گرفت وگفت : سلام من کیم کیوجونگ هستم ازدیدنتون خوشبختم.کیمیا باتردید دستشو گرفت وبالبخندگفت منم کیمیاهستم یونگ سنگ هم دستشو بهطرف شادی دراز کردوخودشو معرفی کرد وشادی هم متقابلا همین کار روکرد وبهش لبخندزد: هیونگ همباخوشحالی روبه ستاره گفت :سلام منم کیم هیونگ جونم میتونی بیبی  صدام کنی ستاره  که ازصمیمیت هیونگ تعجب کرده بودبه فیس بچه گونهش نگاه کرد وباخنده گفت: اسم منم ستارست منم ازدیدنت خوش حالم ودرحالی که سعی می کرد جلوی خودشو بگیره گفت:بیبی واقعا بهت می یاد 

هیون جونگ هم بااون سردی روبه فاطمه تعظیم کرد وگفت من لیدرکیم هیون جونگم امیدوارم بتونیم  باهم خوب کارکنیم وآروم طوری که بقیه نشنون گفت وبابت دیشب ... فاطمه نذاشت ادامه بده وگفت :منم ازدیدنتون خوش حالم ولطفا اون حادثه رو فراموش کنید اوه راستی من فاطمه هستم بعد از معرفی شدن همه باهم البته بهجز جونگی ونجمهکه باعصبانیت به هم نگاه می کردند همه سرکارشون رفتند.

ببخشید که کمه اخه داستان جدید هم دارم می نویسم 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا شنبه 20 تیر 1394 ساعت 01:59

این دفعه هم خوب بود ولی مثل همیشه کم

مرسی ازنظرت گلی چشم دفعه دیگه بیشتر میذارم اخه دارم رویه داستان دیگه هم کار می کنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.